ماه نگار مهد 2 +مسافرت شمال
سلام عشق مامانی دخمل گلی ما احساساتی بود از اولش ولی این روزها خیلی بیشتر احساساتشو بروز میده،همش منو بغل میکنی ومیگی دوست دارم،عاشقتم و میگی من دوست توام و تو دوست بابایی نباش و همش در حال بوسیدن منی. بعد سه ماه رفتیم شمال آخه دختر دایی لیانات به دنیا اومد و من عمه شدم. تو شمال خیلی بهت خوش گذشت اما تقریبا نصف مهد این ماهتو از دست دادی. شعر لی لی حوضکو خیلی دوست داری،از اولین شعرهایی بود که یاد گرفتی. رنگهارو به انگلیسی دارم یواش یواش بهت یاد میدم البته،آبی و سبز و قرمزو یاد گرفتی،چون تو مهدم این سه تارو باهاتون کار کردن. گیلدا تو قطار دریای بابلسر دختردایی لیانا ...