گیلداگیلدا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
وبلاگ گیلداوبلاگ گیلدا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

دختر بهاری ما

خرداد 1400

سلام عزیزم این ماه رفتیم مدرسه و کارنامه اتو گرفتیم بالاخره همکلاسیات و معلمتو دیدی و کلی با همکلاسیات بازی کردین و عکس گرفتین. موقع عکس ماسکتونو دراوردین و چون بقیه دراوردن ماسکشونو و توام میخواستی اجازه دادم دربیاری و بعد از برگشت از مدرسه بهت سرماخوردگی و دمنوش دادم محض اطمینان اما خداروشکر به خیر گذشت و اون روز بهت خیلی خوش گذشت. این ماه چند روزم رفتیم شمال و یه روز عصرم رفتیم باغ و دریا و چون عصر رفتیم خیلی خلوت بود و یکی دوتا خونواده با فاصله زیاد بودن. اون روزم کلی بازی کردیو خوش گذروندی. 22 خرداد روز دختر بود که برات اینترنتی وسایل ریزه میزه برا بازی ...
4 تير 1400

روزهای اردیبهشت و تولد 7 سالگی

سلام عشق مامان این ماه به درخواست معلمت تو خونه برات جشن الفبا گرفتیم و شعر و دعا و حروف الفبا رو از حفظ خوندیو عکس و فیلمشو برا معلمت فرستادیم تا جشن مجازی بگیرین. همون روز و با همون تم یهو جشن تولدتم گرفتیم و به دلیل کم حوصلگی من با عرض شرمندگی جشن الفبا و جشن تولدتو یکی کردیم. بعد از جشن در حال بازی با بادکنکا کادوهای تولدت یه روز که تو خونه رفته بودی پیک نیک از سری عکسهای درخواستی از لای صندلی عید فطر رفتیم لواسان تا درختی رو که برا پدرجون اینترنتی سفارش دادم کاشتن رو از نزدیک ببینیم. پنجشنبه 30 اردیبهشت گیر دادی که بریم پیک نیک واسه همین جمعه صبح زو...
1 خرداد 1400

این دو ماه به روایت تصویر

سلام عشق مامان تدریس درس ژ با تو بود با هم ژله درست کردیم و درس رو توضیح دادی هدیه و کاردستی روز پدر منو تو از اسفند رفتیم شمال.تدریس علوم درس دنیای سرد و گرم رو تراس خونه پدرجون. آفتاب چشماتو میزد واسه همین عینک منو گذاشتی نهالی که سفارش دادم به مناسبت روز پدر برا پدرجون کاشتن امسال عید شمال بودیم و البته جایی نرفتیم فقط به دو خونواده سر زدیم. سال تحویل امسال آرامگاه بودیم. عکسای قدیمی پدرجون که خیلی شبیه دایی امیره یه عصری که بردیمت دریا با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی یه روزی که رفتیم باغ درحال خوردن سیب زمینی آتیشی عکس با همه شکوفه های موجود ...
2 ارديبهشت 1400

بهمن 99

سلام عشق مامان این ماه ششمین دندون شیریت پیش دوم پایین سمت راست جمعه 10 بهمن تو 6 سال و 8 ماه و 20 روزگی افتاد. به خاطر اینکه حروف اسمتو کامل یاد گرفتی معلمتون گفت برات جشن اسم بگیریم و عکستو براش بفرستیم.اسمتو درست کردم رنگ کردیو برات یه کتاب داستان به اسم خودت به مناسبت یادگیری اسمت سفارش دادم. به مناسبت روز مادر هم معلمتون گفت کاردستی درست کنین و باهاش عکس بگیرین و براش بفرستیم. امتحانای پایان ترمتونم مجازی و به صورت فیلم برگزار شد. که موقع فیلم گرفتن از امتحان دیکته که اولی بود حسابی استرس داشتی و چون از فیلم گرفتنم بدت میاد دستت حسابی عرق کرد و برگه ات خیس شد قشنگ. ...
1 اسفند 1399

دی ماه 99

سلام عشق مامان این ماه هشتمین دندون دائمیت پیش اول بالا سمت چپ یکشنبه 28 دی تو 6 سال و 8 ماه و 8 روزگی درومد. به مناسبت ایام فاطمیه معلمتون رنگ آمیزی فرستاد تا رنگ کنیمو با لباس فرم مدرسه عکس بفرستیم براشون گیلدا و بازی و اداهاش! یعنی چی شده قیافه اش این شکلیه؟! بعضی تمرینات جانبیت کتابایی که برات خریدم که خودت با حروفی که تا حالا یاد گرفتی میتونی بخونی کارنامه میان ترم اولت تمرین ریاضی با چوب خط و چینه و نی کاردستیای این ماهت نقاشی روی سنگ رحل قرآن هواپیما با وسایل دور ریختنی بخشی از تکالیفت ...
2 بهمن 1399

کلاس اول آنلاین

سلام عشق مامان این ماه هفتمین دندون دائمیت پیش اول بالا سمت راست جمعه 14 آذر تو 6 سال و 6 ماه و 24 روزگی درومد. این ماه مانور مجازی زلزله داشتین که گفتن عکس بگیریم و براشون بفرستیم بعد اینکه نشانه ای رو یاد گرفتین یه نامه برا دایی امیر نوشتیو عکس گرفتم براش فرستادم بخشی از تکالیفت اینم کارت پستالی که برا معلمت به مناسبت یلدا درست کردی برا شب یلدام به مامان جون و دایی امیرم گفتیم اومدن پیشمون که نه اونا تنها باشن نه ما. البته که امسال یلدا نداشتیم بدون پدرجون. پدرم روحت شاد... ...
1 دی 1399

چند ماهی که گذشت

سلام عشقدونه چند ماهی گذشته و چیزی برات ننوشتم اومدم همشو یکجا بنویسم. دوست عزیزمون کرونا که موندگار شده و قصد رفتن نداره و داره باهامون زندگی میکنه. 21 اردیبهشت یعنی فردای تولدت با رعایت کامل موارد ایمنی رفتیم برا واکسن 6 سالگیت که وقتی برگشتیم خیلی خوشحال بودی ازینکه دیگه واکسن آخره. تا چند روزم دستت درد میکرد و تکونش نمیدادی. مرکز بهداشتم واسه اینکه دردش زیاد بود زد به دستت و گفت به پات نمیزنه که بتونی راحت راه بری. برات کمپرس آب سرد میذاشتم و استامینوفن بهت میدادم تا دردت کمتر شه. به خاطر کرونا اسباب بازیاتو شستم که این عکس یک صدم اسباب بازیاته! یه روز غروبم تو خلوتی رفتیم بازار گل و چند تا گلدون و خاک و بذر خر...
31 تير 1399

پیش دبستانی آنلاین

سلام عشقدونه به خاطر موندگاری کرونا پیش دبستانیتون کلا آنلاین برگزار شد و کلی تو خونه با هم کاردستی و نقاشی و تکلیف انجام دادیم. یه روز رفتم کتابا و وسایلتو تحویل گرفتم و بعدش دیگه آنلاین مربیتون تکلیف میفرستاد و ما انجام میدادیم. کارت پیش دبستانیت بخشی از تکالیفی که جذابتر بود :) و یه سری از تکالیف ریاضی و علوم و نگاره و آواشناسی که به صورت م...
31 تير 1399