گیلداگیلدا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
وبلاگ گیلداوبلاگ گیلدا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

دختر بهاری ما

تولد 20 ماهگی گیلدا

1394/10/20 15:18
نویسنده : گیلدا
483 بازدید
اشتراک گذاری

یک ماه دیگه هم گذشت . 20 ماه مادری و عاشقی کردم .دختر گل مامان بیست ماهه شدی .محبتعزیز دلم تولدت مبارک .جشن

قند عسل من روز به روز شیطون تر وشیرین تر میشی .ماشالله انرژیت فوله فوله .سوالوروجکی هستی برای خودت ما که کم میاریم در برابرت. عزیز دلم خیلی بانمک شدی. بهترین و زیباترین هدیه خدا عاشقتم.بغل

کارهای این ماهت:

  • تو حرف زدن خیلی پیشرفت کردی و نسبت به همسنای خودت خیلی خوب و صحیح صحبت می کنی  هر کلمه ای رو بگم سریع تکرار می کنی و خیلی خوشگل حرف میزنی و من عاشق حرف زدنتم .دیگه میشه گفت کامل حرف میزنی، اگه بخوام کلمات و جملات جدیدتو بگم فک کنم 10 تا پست میشه! حتی گاهی وقتا حرفایی می زنی که متعجب میشیم از این همه دقت تو  تعجب.مثلا چند نمونه:
  • یه بار دیدم مداد شمعیتو میمالی به لبت، و اما مکالمات مادر و دختری: گفتم گیلدا نخور، گفتی نمیخورم برم ددر(فک کنم مثلا داشتی رژ میزدی) بعد انداختیش زمین گفتی برم ددر، گفتم برو، گفتی لباس ندارم(از الان میگی لباس ندارم با این همه لباس بزرگ شی چی میشی خخخخ البته منظورت این بود که لباس بیرون تنت نیست)، گفتم خوب برو بپوش و از اونجایی که هنوز نمیتونی تنهایی لباس بپوشی یه جوری نگام کردیو دوباره گفتی لباس ندارم!زیبا
  • یه بار بابایی هی زنگ میزد خونه و موبایلش شارژ نداشت خاموش میشد تلفن رو آوردم گذاشتم کنارم تا دیدیش گفتی الو کنم، به باباجون زنگ بزن(پدرجون)، به مامان جون زنگ بزن، به دایی جون زنگ بزن، به زندایی زنگ بزن.تلفن مشغول گفتن اینا بودی که پدرجون خودش زنگ زد با پدرجون و مامان جون حرف زدی.
  • روزا ازم میخوای که برات خندوانه رو که دانلود کردم بذارم تا ببینی، یه بار گفتی خندوانه بذار از لحن گفتنت خنده ام گرفت برگشتی بم گفتی نخند خندوانه بذار بچه!!!خندونک
  • یه بار داشتم تلویزیون روشن میکردم بم میگی همش رامبد میذاری(خودت درخواست میدی خودت اعتراض میکنی)، زدم شبکه پویا، برگشتی میگی خندوانه بذار گفتم یه ذررره برنامه کودک ببین بعد خندوانه میذارم، بابات wc بود رفتی در زدی که بابایی بیا وقتی اومد بش میگی بابایی یه ذررره خندوانه بذار!چشمک
  • یه بار بابایی برات کلیپ آموزش اعداد رو گذاشته بود، برگشتی بش گفتی بابایی بزن بخونه، بابایی گفت داره میخونه دیگه، گفتی نه دوست ندارم!آرام
  • تا صدای آسانسورو میشنوی بم میگی درو باز کن بابایی اومد!عینک
  • یه روز داشتیم چایی بیسکویت میخوردیم، برمیگردی به بابایی میگی بیسیک(بیسکویت) بخور بزرگ شی!راضی
  • عکس عروسیمون که توی باغ گرفته شده رو دیواره اتاقه، یه روز برگشتی میگی مامانی و بابایی رفتن ددر، میگم پس تو کجا بودی، میگی کلاس بودم!!!بوس
  • بعضی وقتا گوشی رو برمیداری و میگی الو سلام. کجایی تو ؟! من خونه نیستم! فردا میام! سلام برسون!تلفن
  • وقتی بهم می گی" دوست دارم " دلم می خواد درسته قورتت بدم! گاهیم میگی عشق منی تو!فرشته
  • گاهی وقتا بم میگی فدات شم من(خدا نکنه عزیزم دور از جونت)، اونوقت دیگه خوردنت حلاله، از خودم یاد گرفتی آخه همیشه بت میگم. خدا نکنه رو هم یاد گرفتی، وقتی بت میگم فدات شم میگی خدا نکنه!محبت
  • هر وقت چیزی بم میگی و ازم چیزی میخوای بت میگم چشم، توام یاد گرفتی هر وقت چیزی بت میگم خیلی ناز میگی چشم! بعد بت میگم چشمت بی بلا، اینم یاد گرفتی و وقتی من بت میگم چشم، بم میگی چشم بی بلا!محبت
  • وقتی ما غذامونو تموم میکنیمو بشقابمون خالی میشه بهمون میگی نوش جونت!محبت
  • وقتی حرف میزنیم بعد هر جمله امون میگی خب!قه قهه
  • گاهی که صدات میکنم میگی جان، جانم، جونم(کلا هرجور باهات حرف میزنم یاد گرفتیو جوابمو میدی).محبت
  • و گاهی مکالمات ما: گیلدا:سلام، من:سلام عزیزم، گیلدا:حالت چطوره؟، من:خوبم مرسی حال تو چطوره؟، گیلدا:عالیم اسمت چیه خانم خوشگل؟!!!محبت
  • کلا دختر مودبی هستی هر چیزی جوابش آره باشه میگی بله، سلام میکنی(گاهی میگی سلام عزیزم)، جدیدا یاد گرفتی گاهی به جای بای بای میگی خدافظ، چیزی بت بدیم تشکر میکنی و میگی مرسی و وقتی ما ازت تشکر کنیم میگی خواهش میکنم، شب به خیرمیگی، خوش اومدی هم میگی!(راست میگن با بچه هر جور حرف بزنی یاد میگیره و به زور نمیشه به کسی ادب یاد داد)محبت
  • قربونت برم من که اینقدر روحیه شادی داری توی هر مهمونی میخوای که آهنگ بذاریمو همه رو وادار میکنی دست بزنن وعاشق اینی که دایی جون امیر برات آهنگ ساری گلین(آهنگ ترکی) که تو بش میگی "سن سن" رو بذاره وهمه دست بزنن ونانای کنی! همینطور آهنگهای سلام علیکم(به قول تو عذرا خانم) و اولین شب آرامش( به قول تو به سوی تو) رو هم دوست داری و باهاشونم میخونی!
  • خیلی خراب کاری میکنی مامانی .سرامیکها و دیوار های خونمون رو به نقاشی های قشنگت مزین کردی، سرامیکها که راحت پاک شد اما دیوارهارو با خمیردندون پاک کردم، از آثار جرمت عکسی موجود نیست آخه فقط به فکر پاک کردنشون بودم! همینطور رو صورت و دست و پات نقاشی میکشی!دلخور
  • زدی پستونک الاغتو کندی، بت میگم چرا کندیش؟، میگی کندم قشنگ بشه!سکوت
  • تو کارای خونه مخصوصا سفره جمع کردن کلی به مامانی کمک می کنی. کلا خیلی به کارهای خونه علاقه داری و منم بعضی وقتها میزارم بهم کمک کنی...مثلا وقتی میخوام گردگیری کنم بهت یه دستمال میدم تا مشغول بشی یا وسایل سفره رو میدم ببری آشپزخونه.محبت
  • وقتی ازت میپرسم ساعت چنده میگی یاززززده!خنده
  • تمام جملاتی که میگیو ما باید تکرار کنیم! تازه اگه یه وقتی احیانا حواسمون به حرفت نباشه اونقدر حرفت رو تکرار می کنی که آدم رو از بی توجهی پشیمون کنی!گریه
  • دفتر نقاشیتو میاری و میگی نسیم بکش یعنی که من باید برات آرم شبکه نسیم رو بکشم و بعد تو بگی شبکه نشاط و سرگرمی! نمیدونم چه علاقه ای به آرم شبکه نسیم دارییییییگیج.
  • به لطف کلیپهای ABC Song ، حروف الفبای انگلیسی رو یاد گرفتی و از A تا P رو خودت تنهایی به ترتیب میگی و بقیه رو هم پشت ما تکرارمیکنی.تشویق
  • گفتن peek-a-boo رو از یکی از کلیپای انگلیسی یاد گرفتی و میدونی یعنی دالی کردن.تشویق
  • گاهی وقتا با دستای کوچیکت مامانی رو ماساژ میدی در کل ماساژ رو دوس داری مخصوصا اینکه کسی ماساژت بده ومن اکثرا باید ماساژت بدم حتی گاهی نصفه شب توی خواب!!!بی حوصله
  • جدیدا وقتی کار بدی میکنی و ما دعوات می کنیم و اخم می کنیم، سریع سلام میکنی و میخندی و تا ما نخندیم و بهت سلام نکنیم ول نمیکنی و هی میگی سلام!!! برات جواب سلام یعنی بخشش!شاکی
  • یه بار موقع خواب رفتی چند تا از عروسکاتو اوردی ریختی کنارمو گفتی بازی میکنم بعد گفتی مامانی بگو، گفتم چی بگم، گفتی شبه گیلدا بخوابه صبح یعنی بگم الان شبه گیلدا بخوابه صبح بازی کنه! توام مارو گیر آوردی!!!متفکر
  • دیگه کاملا احساسات مختلف رو درک میکنی و واکنش و همدردی نشون میدی. مثلا تو یه سریالی گریه میکردن یه دفعه قیافت درهم رفت و ناراحت شدیو بم گفتی مامانی گریه میکنن، گفتم الکی گریه میکنن، گفتی چی شده؟ گفتم هیچی الکیه، بی خیال شدی.غمناک
  • این چند روز اخیر اسهال شده بودی چراشو نمیدونم دندونات که جز 4 تا آسیاب آخری درومده یعنی اونام میخوان دربیان؟!!!!، مریضم که نبودی! روز اولی که اسهال شدی بابایی گفت فک کنم یه کم گرمه، یهو دیدیم دستتو گذاشتی رو پیشونی و صورتتو گفتی تب دارم!!! البته تب نداشتی.سوال

دیگه چیزی یادم نمیاد ولی می دونم این روزا قشنگترین روزای عمر منه محبت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان منیژه و بابا مرتضی
20 دی 94 21:15
20ماهگیت مبارک عزیزم،ماشالله به دخمل خوش زبون
مامانِ نی نی
21 دی 94 8:29
20 ماهگی مبارک. ماشالا به دخملی. شیرین زبون. کدبانو. خوشتیپ. هنرمند. تو دل برو
مامان مهنا
21 دی 94 17:32
20ماهگیت مبارک گیلدا جونم
مامان هانیه
22 دی 94 10:30
سلام گیلدای خوشگلم 20 ماهگیت مبارک خاله جون انشالله همیشه سالم و سلامت باشی ماشالله به تو که اینقدر باهوشی آفرین میبوسمت بووووس
مامان لیدا
22 دی 94 16:50
20 ماهگیت مبارک باشه گیلدا جونی ماشالا به شما که انقدر خوب و واضح صحبت میکنی آفرین بوووس به روی ماهت
ترنم
23 دی 94 7:52
20 ماهگین مبارک وروچک شیطون که این همه چیزا رو بلدی
مامان آنیسا
29 دی 94 8:11
هزار ماشالا به گیلدا خانوم باهوش و دوست داشتنی با این حرفهای شیرین و خوشمزش
مامان فدیا
3 بهمن 94 11:07
عزیزم کلی مبارکت باشه افرین به شما که انقدر قشنگ حرف میزنی این اقا ادرین ما خیلی تنبل تشریف داره و کلا زحمت حرف زدن رو نمیکشه
کیان
5 بهمن 94 12:11
حلما خانوم از هر انگشتش هنر می باره آشپزی نقاشی... ولی از همه بیشتر از این خوشم میاد که مثل خودم تمیزی من هم همیشه میزهارو برای مامانی دستمال میزنم
گیلدا
پاسخ
ممنون از نظر لطفتون عزیزم اسم دخترم گیلداست
ــــــــــــmiis deliiـــــــــــ
10 بهمن 94 18:12
ای جونم.چه فرشته ی نازی.ادم دلش میخاد یه عالمه بوسش کنه سلام ماامنه نینی.منم خاله نینی فوگولی هستم.خوش حال میشم به وب نینی فوگولیه ما سر بزنین و نینی نازتون به جمع دوستای پسملمون اضافه شه. اینم آدرس اکانت اینستای منmiis_delii خوش حال میشم ب پیچم سر بزنید. موفق باشید