گیلداگیلدا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
وبلاگ گیلداوبلاگ گیلدا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

دختر بهاری ما

تولد 2 سالگی نفسم

1395/2/20 23:31
نویسنده : گیلدا
468 بازدید
اشتراک گذاری

تولدت مبارک عزیزمجشن

بالاخره روز تولدت رسید... به همین سادگی نازگلکم دو ساله شد ...  البته برای من ساده نبود.... تو لحظه به لحظه این دو سال با بزرگ شدنت من جون گرفتم(گاهیم جونمو گرفتی) و از دیدنت لذت بردم........ خلاصه کلام اینه که من عاشقتم... تو تمام دنیای منی... عزیز منی... نفس منی.... خوشگل منیمحبت....

خیلی خوشحالم که داری بزرگ می شی، شاید کسی منو درک نکنه، شاید خیلی ها از این همه خوشحالی من تعجب کنن، ولی من متلاشی شدم تا تو رو به اینجا رسوندم، تنهای تنها.....محبت

یک لحظه کسی نبود که وقتی داری گریه می کنی کمکم کنه، خیلی سختی کشیدم خیلییییییی، البته از حق نگذریم بابایی خیلی بهم کمک کرد و می کنه، در واقع بزرگترین شانس زندگی من به جز تولدت وجود بابای مهربونته، خدایا شکرت که همسرم هست......محبت

وقتی به دنیا اومدی تمام آرزوی من این بود که کاش وزنت بیشتر از 2700 بود، کاش یکم بزرگتر بودی، هر وقت کسی بهم میگفت خیلی کوچولویی فقط لبخند میزدم ولی دلم آتیش می گرفت، آرزوی من رسیدنت به دوسالگی بود، به مستقل شدنت، به قد کشیدنت، حالا روز به روز دارم به آرزوهام نزدیک میشم چطوری میتونم شوق و ذوق نداشته باشم؟محبت

همین الان هم بعضی ها میگن کوچولویی ولی من تمام تلاشم رو کردم، تمام تلاشم رو کردم وقتی که قبل تو من هیچ نوزادی رو بغل نکرده بودم، وقتی هیچ تجربه ای نداشتم، وقتی گریه میکردی نمیتونستم ساکتت کنم گریه میکردم......محبت 

اگه بخوام بگم ساعت ها میتونم بنویسم...... 

خدایا شکرت خدایا ممنونم...محبت

خدایا ممنونم که کمکم کردی با بی تجربگیم به بچه ام آسیب نزنم...محبت

خدایا میدونم خیلی جاها کمکم کردی...محبت

خدایا میدونم وقتی تنهای تنها بودم فقط تو کمکم کردی بچه ام بزرگ شه و آسیب نبینه...محبت

عزیزکم جشن تولدت امسال با حضور پدرجون اینا برگزار شد و امسال هم به خاطر فوت عموی مامانی تولد مفصل نداشتیم.

تنها گل باغچه زندگیمون تولدت مبارک.

تنها بهونه زندگی مامانی و بابایی تولدت مبارک.

ای همه زیبایی دنیا تولدت مبارک .

ای چشم و چراغ خونه تولدت مبارک.

روز دوشنبه روز تولدت برای پایش دو سالگی رفتیم مرکز بهداشت. قد و وزنت رو کنترل کرد. آخر هفته ام قراره بریم آتلیه.

امسال برای کادوی تولدت گوشواره حرف G یعنی اول اسمت رو سفارش دادیم ساختن.بوس

کادوهای بقیه:

پدرجون و مامان جون قطار، آقاجون و عزیز عروسک، دایی امیر کتاب

کارهای این ماهت:

برای تولدت و آتلیه دامن توتو درست کردم. وقتی تورشو شستمو آویزون میکردم اومدی زیر تورو میگی عروس شدم!!! میگفتی آویزون نکن بده عروس شم!!! گفتم میخوام برات دامن درست کنم دامنت درست شد بپوش عروس شی. دست از سر تور برداشتی اما گفتی روسری بذار عروس شم!!! برات روسری گذاشتم بعد گفتی عروس شدم آهنگ بذار برقصم!!! (و من همچنان هنگم که از کجا یاد گرفتی!)تعجب

دیگه کاملا یاد گرفتی کلبه هوشتو کامل کنی.تشویق

وقتی از کنارمون رد میشی یا پشت بهمون میشینی، میگی بیخشید(ببخشید)!بوس

گاهی که یه کاری به بابایی میگی و بابایی حواسش پرته یا نمیخواد انجام بده و توجه نمیکنه، برمیگردی بش میگی بابایی با توام ها یا میگی مگه با تو نیستم! یه بارم من داشتم لباس میپوشیدم بریم بیرون یهو بارون شدیدی شروع شد گفتم نریم بارون میاد گفتی نه مامانی بریم گفتم نه خیس میشیم برگشتی میگی میگم بریم مگه با تو نیستم!(آخه از چتر خوشت نمیاد و نمیذاری ازش استفاده کنیم)خندونک

تا میبینی دراز کشیدم داد میزنی ماماااااااااانی پاشو نمیدونم چرا با خوابیدن من مشکل داری! یه بارم تو مسافرت شیراز تو ماشین بغل بابایی بودی منم چشامو بستم بخوابم بیدارم کردی و میگی مامانی چرا خوابیدی؟ منم که حرصم گرفته بود گفتم آزار دارم! برگشتی بم میگی مامانی آزار داری خوابیدی؟! منو بابایی مردیم از خنده. خندونک

خیلی بم وابسته ای به حدی که این وابستگی اذیتم میکنه انگار که منو میخوان بدزدن اگه منو نبینی همش دنبالم میگردی. تو خیابون همش میخوای بغلم باشی و بغل بابایی به زور میمونی، درسته سبکی اما تو طولانی مدت واقعا خسته میشمو دستم میشکنه(تو اینجور مواقع همش میگم خدا خودش میدونست تو چه جور بچه ای هستی وزنتو کم کرده من کمتر اذیت شم) و اگه راه بری حتما باید دست منو بگیری. تو خواب که اصلا آرامش نداری و نمیذاری منم بخوابم، همش چک میکنی من کنارت باشم اگه نباشم بلند صدام میکنی مامااااااااانیییییییی! یه بار نصفه شب رفتم دسشویی یهو دیدم صدات میاد بابایی بیدار شد بت میگه مامانی رفته دسشویی الان میاد، داد کشیدی سر بابایی که نه تو برو دسشویی!خندونک

تفاوت اعداد انگلیسی و فارسی رو میدونی مثلا وقتی عدد 6 رو جایی ببینی اگه فارسی باشه میگی شیش و اگه انگلیسی باشه میگی six . بعضی اعداد انگلیسی رو هم خوب میشناسی و هر جا ببینی اسمشونو میگی مثل 4,6,…. . اعداد انگلیسی رو هم تا 10 یاد گرفتی به ترتیب میشمری.تشویق

به قرآن میگی قرقان و هرجا ببینی میخوای بخونیش. بت میگم قرآنو چی کار میکنی میگی بوس میکنم. همیشه قرآنو میگرفتیو شعر میخوندی، بت بسم الله رو یاد دادمو گفتم تو قرآن اینو نوشته. از اونروز هروقت بت میگم تو قرآن چی نوشته میگی بسم الله الرحمن الرحیم.بوس

دیگه از سرسره بدون کمک من استفاده می کنی.چشمک

 

 

 

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

یارا
20 اردیبهشت 95 23:40
تولد گیلدا کوچولو مباااااارک. ان شاء الله تولد صد و بیست سالگیش.لباس خانوم کوچولو خیییییلی ناز و خوشگله.....راستی با اجازه شما و گیلدا جون لینک شرین
گیلدا
پاسخ
ممنونم از لطفتون. ادرس وبلاگ شما اشتباهه وبلاگتون باز نمیشه
مامان منیژه
21 اردیبهشت 95 10:16
عزیززززم گیلدا جونم تولدت مبارک،ان شالله زیر سایه پدر ومادر مهربونت 120 سال عمر با عزت و سلامتی داشته باشی دقیقا میفهمم چی میگی فاطمه جون دست تنها بچه بزرگ کردن خیلیییییی سخته،منم دقیقا همین شرایطو دارم به حرف هایه هیچکس هم توجه نکن مردم همیشه یه چیزی برای گفتن پیدا میکنن به من میگفتن گندم ماشالله سنگینه ها همینجوری براش نمونه چاق بشه،یعنی این لفظ سنگینه رو مستقیما به کار میبردن ومن دلم می لرزید،الان که لاغر شده میگن وای بچه چقدر ضعیف شده
گیلدا
پاسخ
مرسی عزیزم خدا گندم جونو برات نگه داره اره واقعا مردم همیشه حرفی دارن بزنن واسه خورد کردن اعصاب ما
مامان هانیه
21 اردیبهشت 95 15:59
گیلدا جونم تولدت مبارک ان شاالله تولد 120 سالگیت رو جشن بگیری الهی همیشه شاد و سلامت باشی زیر سایه پدر و مادر عزیزت
گیلدا
پاسخ
مرسی خاله جون
ترنم
25 اردیبهشت 95 14:00
تولدت مبارک گیلدا خانم ماشاله بزرگ شدی باریک اله به مامانت که تنهایی تونسته تا اینجا تو رو برسونه مامانی تبریک میگم تقریبا سختی هات تموم شدن بسلامتی راستی به نظرم اصلا هم کوچولو نیستی خیلی هم ناز و خانم و خوشگلی
گیلدا
پاسخ
مرسی عزیزم خدا پسر کوجولوتو برات نگه داره
مامان فدیا
26 اردیبهشت 95 12:39
عزیزم مبارک باشه چقدر لباس تولدت قشنگه عروسک شیرین زبون
گیلدا
پاسخ
مرسی خاله جون
مامان آنیسا
27 اردیبهشت 95 11:31
آروین جونم تولدت مبارک عزیزم
گیلدا
پاسخ
ممنون اما بچم دختره و اسمش گیلداست
مامان لیدا
27 اردیبهشت 95 22:01
عززززیزم گیلدا جون 2سالگیت مبااارک لباست خیییلی قشنگه و بهت میاد فرشته صورتی
گیلدا
پاسخ
مرسی خاله جون
♥ مامان معصومه ♥
1 خرداد 95 19:26
تولد تولد تولدت مبارک گیلدای خوشگل و ناز من
گیلدا
پاسخ
مرسی خاله جونم
مامان شهناز
5 خرداد 95 23:36
تولد دو سالگیت مبارک عزیزم. همیشه سالم و خندون باشی.
گیلدا
پاسخ
مرسی خاله جون
مامان دلسا
24 خرداد 95 15:40
افرین به گیلدای شیرین زبون وقتی این کوچولوهای دوست داشتنی به حرف میان خوردنی میشن واقعا. ان شاله سالیان سال کنارهم سالروز تولدش رو جشن بگیرین.
گیلدا
پاسخ
مرسی خاله جونم