ماه نگار مهد 4 + 50 ماهگی

سلام به دردونه خونه امون روزای 50 ماهگی یعنی روزای سوال پرسیدن و کنجکاوی بیش از حد!

روزایی که دیگه مبلایی که ما نذاشتیم بهشون خط بیفته از بپر بپرای دختری و ورجه وورجه کردنش در امان نیستند و دیگه وا رفتن.

اما!..مشکل این روزا سی دیه!...وقتایی که خونه ای سی دی نگاه می کنی و همشم به خاطر تبلیغات سی دی بالشهای عموپورنگه که بعد دیدنش گفتی بخریمش و از مهد که میای میخوای سی دیاشو ببینی که البته سعی میکنم کنترلت کنم روزی یه دونه ببینی.

هروقت بهت می گم غذا چی می خوری ؟..می گی:ماهی...مرغ...قورمه سبزی!...و اصلا گوشت نمیخوردی واسه همین جدیدا گوشتو میپزم ریش ریش میکنم و میذارم جلوت بهت میگم مرغه میخوری. فک میکنی گوشتم یه جور مرغه که خونش زیاد بوده گوشتش قرمز شده! به مرغ و گوشت هردو میگی مرغ!

کاملا فهمیده شدی...گاهی از شدت فهمت تو مسائل تعجب می کنم ولی خب خیلی وقتا دوست نداری از این فهم استفاده کنیو من دائم سعی می کنم با خودم کنار بیام که فقط چهار سالته!!

از مهدت بگم که:

این ماه آشپزی خلاق داشتین و لقمه نون و پنیر و گردو درست کردین. روز چهارشنبه 27 تیر هم فستیوال روز شاد به همراه فستیوال آب بازی و جشن زرافه ای داشتین که تغذیه این روزو استثنائا میوه های تابستونی، ژله، چیپس و پفک بردین. ازین روز فیلم گرفتن و گذاشتن کانال مهدتون که برات ذخیره کردم. این روزا خاله گفته که نقاشیت بهتر شده و تصاویرت خیلی واضحن و تو نقاشی پیشرفت کردی.

کاردستی این ماهتون، گوش شغال

مهارتهایی که بهت یاد دادن: سوره تین که اونروز با خودتون زیتون بردید مهد.

کلمات انگلیسی که تو مهد یاد گرفتی: Clap,fingers,shoulders,head,eyes,ears,turn around

و شعر انگلیسی If you are happy and know it

شعرایی که تو مهد یاد گرفتی:

1. میدوم این سو میدوم آن سو از سر این جو تا سر آن جو میپرم پایین میپرم بالا میروم اینجا میروم آنجا هر کجا باشم شاد شادم من مثل آهویم مثل بادم من

2. قسم خورده خداوند یگانه که ای انسان نگیر اینقدر بهانه به زیتون و به انجیر طور سینا من انسان آفریدم وه چه زیبا چرا تو غافل و بس ناسپاسی به جا آر سجده را در هر لباسی بدان که جز خدا فرمانروا نیست همیشه با ما و از ما جدا نیست