25 آبان به صورت کاملا یهویی رفتیم شمال آخه دخترعموت آیلین(که نه خودشو قبول داری نه اسمشو، خودش که میگی یه دونه بچه بس بود نباید دوتا باشن، اسمشم میگی اسم دوست منه (دوست مهدت که دیگه نمیری) نباید اسم این باشه ) به صورت نارس با وزن 1300 به دنیا اومد و چون ریه هاش کامل نشده و زردی و عفونت خونی هم داره هنوز بیمارستان بستریه. حدود دو هفته ای شمال بودیم. فقط از مامان جون سواری نگرفته بودی دیگه باغ پدرجون عروسک بادی که پدرجون برات خرید تا شمال بمونیو لج نکنی که ...