25 ماهگی عشقدونه
ماهگردت مبارک قشنگترینم
کارهای این ماهت:
- عددهارو میشناسی. اعداد فارسی بعضیاشونو میشناسی و اعداد انگلیسی همشونو میشناسی و هر جا ببینی میخونی. تقریبا تا 15 رو به ترتیب میگی.
- دیگه وقتی جاییت درد میکنه، میخاره یا میسوزه خیلی واضح میگی.
- یه بار داشتی تو موبایل بابایی عکس نگاه میکردی، رسیدی به یه عکس از منو بابایی که واسه دوران بارداریم بود برگشتی گفتی مامانی و بابایین، گیلدا هنوز نیومده! گفتم گیلدا کجا بوده؟ گفتی گیلدا رفته بوده گل بچینه!!!(فک کنم از سریال شهرزاد یاد گرفتی)
- جدیدا چیزی میخوای با ناز و حالت اجازه میگی، مثلا میگی مامانی میشه فلان چیزو وردارم، میشه فلان کارو کنم، میشه بغلم کنی، میشه نازم کنی، میشه ماساژم بدی.
- جدیدا میری عینکتو میذاری رو سرت، کیفتو میندازی رو دوشت و عروسکاتو ورمیداری میخوای بری ددر.
- از وقتی از شیر گرفتمت یه کم غذا میخوری، خیلی کم میخوری اما همین که میخوری خداروشکر.
- همچنان با بستن موهات مشکل داری و وقتی میبندمشون گریه میکنی!
- اومدیم شمال تا با کمک مامان جون از پوشک بگیرمت، ببینم میتونیم یا نه!
- دندون 17 و 18 هم این ماه درومد. هفدهمین دندون تو 2 سال و 19 روزگی و هجدهمین دندون تو 2 سال و 26 روزگی.
فعلا همینا یادم میاد، دیگه فکرم یاری نمیکنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی