روزهای اردیبهشت و تولد 7 سالگی

سلام عشق مامان

این ماه به درخواست معلمت تو خونه برات جشن الفبا گرفتیم و شعر و دعا و حروف الفبا رو از حفظ خوندیو عکس و فیلمشو برا معلمت فرستادیم تا جشن مجازی بگیرین.

همون روز و با همون تم یهو جشن تولدتم گرفتیم و به دلیل کم حوصلگی من با عرض شرمندگی جشن الفبا و جشن تولدتو یکی کردیم.

بعد از جشن در حال بازی با بادکنکا

کادوهای تولدت

یه روز که تو خونه رفته بودی پیک نیک

از سری عکسهای درخواستی از لای صندلی

عید فطر رفتیم لواسان تا درختی رو که برا پدرجون اینترنتی سفارش دادم کاشتن رو از نزدیک ببینیم.

پنجشنبه 30 اردیبهشت گیر دادی که بریم پیک نیک واسه همین جمعه صبح زود رفتیم بوستان یاس فاطمی و ظهر که داشت شلوغ میشد برگشتیم خونه.

اینم عکس فارغ التحصیلی که به سفارش مدرسه گرفتیم و فرستادیم برا مدرسه چون میخوان موقع تحویل کارنامه بهتون لوح تقدیر و قاب بدن و عکستونو بذارن توش. حالا که بعد دو سال رفتیم آتلیه دوتا عکس فارغ التحصیلی بدون مقنعه هم برا خودمون گرفتیم برا آلبومت.

یه روز صبح زود که موقع خاروندن چشات تو همون حالت دوباره خوابت برد.

چند تا از تکالیف ماه آخر مدرسه

سبزیهایی که با کمک بابایی تو گلدون کاشتین

کارت دعوت جشن مجازی الفباتون که معلمت فرستاد.

پدرجون هرسال شهادت حضرت علی آش نذری میپخت و میداد بیرون. امسال من به جاش آش پختمو بردیم بین بچه های کار پخش کردیم. اینم بخشی از نذریمون