گیلداگیلدا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
وبلاگ گیلداوبلاگ گیلدا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

دختر بهاری ما

من یکساله شدم

1394/2/20 22:16
نویسنده : گیلدا
850 بازدید
اشتراک گذاری

سلاممحبت

میبینین بالاخره من هم یکساله شدم... امروز 365 امین روزی هست که اومدم پیش شمابغل. و الان خوشحالم که هستم. خیلی کارها در این یکسال یاد گرفته ام. خیلی چیز ها رو هم فهمیده ام.زیبا تازه هر روز دنیا و آدم بزرگ ها جالب تر هم میشن و من تمام فکر و ذکرم این هست که ببینم دور و برم چه خبره و معنی حرکات و حرفای بزرگتر ها چی هست...خندونکهر چی هم سعی میکنم باهاشون حرف بزنم همون حرف های خودم رو تکرار میکنن.چشمک انگار متوجه حرف های من نمیشن، یعنی اینکه من مجبور هستم زبان اونا رو یاد بگیرم.آرام

این آدم بزرگ ها چه کیفی میکنن وقتی من براشون ادا در می آرم...عینک یا حرف ها و کارهای خودشون رو تقلید میکنم. خندیدن و لذت بردن اونا برای من هم سرگرمی خوبی هست.راضی آخه کارهای با مزه ای میکنن وقتی کیف میکنن.بوس البته من از ماچ مالی شدن و چلونده شدن اصلا خوشم نمی آد و هنوز نتونستم قاطعانه این رو به همه بفهمونم...زبانهی من نمی خوام جیغ بزنم و فقط سرم رو بر میگردونم اونور ولی اصلا متوجه نیستند که دوست ندارم لپم رو بکشن و بچلونمنفرشته.

خلاصه از امروز دیگه میتونم بگم پارسال اینموقع مثلا چه کاری میکردم و مثل بزرگتر ها بگم یادش بخیر...قه قهه تولد هم 4 نفره با دایی جون امیر گرفتیم، مامانی و بابایی برای تولدم یه دستبند چرم و طلا از اسمم سفارش دادن و دایی جون امیر یه عروسک خرس خوشگل برام خرید.خنده

دوست دارم نون رو خرد بکنم و بریزم دور و برم.شیطان دوست دارم برنج رو با قاشقم بریزم دورو برم و بعد دونه دونه بخورمشون. ماست رو هم دوست دارم بریزم روی پاهام و بمالم رو پامجشن. ماست رو هم بتنهایی، کامل میخورم. البته خب از پیشانی تا نوک پام ماستی میشه ولی خوش میگذره.گیج خدا رو شکر بهم گیر نمیدن که از این کار ها نکنم.دلغک

دیگه با کمک وسایل کامل راه میرم و یه دندون دیگم هم دراومده، حالا تو یکسالگی 3 تا دندون دارم. صدای حیوونا رو هم در میارم، صدای هاپوو ببعی رو خیلی با مزه در میارم و برق رو هم میگم.تشویق وقتی برام میخونن ببعی میگه میگم بع بع میگن دنبه داری میگم نع وتکون سر و میگن پس چرا میگی میگم بع بع.متفکر کلاغ پر بازی میکنم و میگم پر و وقتی مامانم میگه گیلدا پر همینکه اسممو میشنوم دست میزنم و مامانی میخونه گیلدا که پر نداره...متنظر عمو زنجیرباف بازی میکنم و بله هاشو من میگم.لی لی حوضک هم بازی میکنم و خیلی دوست دارم.سوت وقتی بم میگن اوا شهین جون دستمو میذارم کنار صورتم حتی یه بار تلویزیون گفت شهید فک کردم میگه شهین... خخخخخ.قوی واسه دیگران دعا هم میکنم. وقتی ازم میپرسن خدا چند تاست انگشتمو میارم بالا یعنی یکی. وقتی میگن تموم شد رفت دستامو میمالم به هم. بوس هم میفرستم و کلی کارای با مزه دیگه.بوس اسباب بازی هامو به خصوص موزیکال ها رو خیلی دوست دارم.با تلفن صحبت کردن هم خیلی دوست دارمتلفن. اسباب بازیها رو دیگه خوب میشناسم اسم هر چی که میگن بهشون نگاه میکنم  و بعضی وقتها میگیرمشون تو دستم. از لباس عوض کردن خوشم نمیومد و گریه میکردم  اما جدیدا صدام در نمیاد چون میدونم که میخوام برم بیرون حتی تو پوشیدنشون همکاری هم میکنم. عاشق آسانسور شدم سوار که میشم و آسانسور حرکت میکنه من ذوق میکنم. از پله برقی هم خوشم میاد  و دوست دارم بالا و پایین برم.

ماشالله خیلی باهوشم و کافیه که یه عملی را ببینم سریعا یاد میگیرم. کنترل تلویزیون رو اگه دستم بگیرم کانال عوض میکنم. نسبت به هرچیزی که گنگ باشه اخم میکنم.سوال دستورات رو هم خوب میفهمم مثلاً میگن چیزی رو بده بهمون میدم. ازم میپرسن کجا بریم میگم دد. عاشق پاره کردن کتابم. همه بچه ها رو نی نی میدونم و باهاشون بازی میکنم.

فردا هم باید برم واکسن بزنم.

خب دیگه بهتره خداحافظی بکنم. صد تا بووووسسس برای شما دوست های مهربونم که تولدم رو تبریک گفتین. دوستون دارم یه عالمهبای بای.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (11)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

خاله مهتاب
20 اردیبهشت 94 22:58
تولدت مبااااااارک فرشته کوچولو... به ما هم سر بزنید..
نیکتا
21 اردیبهشت 94 9:26
سلام عزیز خاله. انگار همین دیروز بود که اتفاقی وبلاگتو تو وبلاگای بروز شده دیدم اون موقغ روز شمار سنت فک کنم دوماه و خورده ای بود الان یکسال و یه روز شده مبارکت باشه خوشگلم ماشاالله چ همه کار بلدی سبحان که اینقدر شیطونه که باهاش بازی میکنم بازی رو خراب میکنه میزاره میره پی شلوغ کلری الهی هزارساله شی راستی اون زنبور عسل که میگن شما بودی؟
مامان مهنا
22 اردیبهشت 94 1:02
تولدت مبارک عزیزم چه کیک خوشگلی و چه فرشته نازی امیدوارم سالهای خوبی رو کنارپدرومادرت سپری کنی میبوسمت عسل خانوم
مامان شهناز
22 اردیبهشت 94 1:51
سلام گیلدا جونی تولد یه سالگیت مبارک عزیرم. خوش اومدی به دنیای ما ادم بزرگا. امیدوارم با مامان و بابایی روزاهای خوب و خوشی و سپری کنی. ایشالا صد ساله بشی دختر خوشگل و ناز
مامان حديث
22 اردیبهشت 94 18:14
خيليييييييييييييييييييي بلاو شيطوني ها هوس كردم گازت بگيرم از لپات بازم تولدت مبارك
♥ مامان معصومه ♥
23 اردیبهشت 94 1:08
سلام گیلدای ناناز تولدت مبارک انشالله هزار ساله بشی در زیر سایه ی خدا و پدر و مادرت
مامان فهیمه
23 اردیبهشت 94 14:56
ماشالا به این وروجک باهوش. تولد خودشو دندوناشم مبارک باشه. انشالا همیشه سالم باشه و زیر سایه پدر و مادر خوبش. بوووووس
مامان راضی
25 اردیبهشت 94 16:56
تبلدت مبارک گیلدای ناااازمممممممممممم ماشالااااااااااااااا به زنبوری خوشجلم
ترنم
28 اردیبهشت 94 7:57
بابت تاخیرم شرمنده تولد یکسالگیت مبارک عزیزم زیر سایه مامان و بابا عمر طولانی و با عزت داشته باشی
♥مامان مرجان♥
5 خرداد 94 15:29
تولد رنبور کوچولو مبارک باشه ایشالا صد بیست ساله بشه
مامان زهرا
7 خرداد 94 18:34
سلام گلم.دختر خیلی نازی داری.خدا حفظش کنه.خوشحال میشم ب ما هم سر بزنی