گیلداگیلدا10 سالگیت مبارک
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگ گیلداوبلاگ گیلدا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

دختر بهاری ما

26 ماهگی دختر گلم

1395/4/20 23:45
نویسنده : گیلدا
647 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم!  26 ماهگیت مبارکجشن!

دختر دلبندم! بهترین تبریکاتم را در خوشگل ترین کادوی آرزو پیچیده و با برچسب سلامت، به آدرس زیباترین گل بهاری، تقدیم وجود پر مهرت میکنممحبت.

کارهای این ماهت:

  • این ماه شمال بودیم واسه پروژه از پوشک گیری. باباییم اخر هفته ها میومد پیشمون که معلوم بود حسابی دلت براش تنگ میشه چون تا میومد دیگه منو تحویل نمیگرفتی با اینکه بهم وابسته ای حتی دسشوییم میخواستی با بابایی بری البته این دلتنگیت منو راحت میکرد اخر هفته ها!!!آرام
  •  یاد گرفتی دستتو میذاری کنار گوشتو اذان میگی.بغل
  • ح و ه رو خ تلفظ میکنی مثلا به حالا میگی خالا!خندونک
  • وقتی ازم سوالی میپرسی که جوابش اره است و من میگم اوهوم میگی مامانی نگو اوهوم بگو اره!خجالت
  • بابایی تو گوشیش یه بازی نصب کرده برات که توش بچه به دنیا میارن( این بازی تو گوشی زنعموت بود و آرتین باهاش بازی میکرد توام لج کردی خواستی و بابایی مجبور شد نصب کنه، چون کمتر خونه است تو کمتر بخوای بازی کنی). یه روز برگشتی بم میگی مامانی تو منو به دنیا اوردی؟!!!سوال
  • یه بار بعد افطارکه رفته بودیم بیرون من و بابایی کناره ها راه میرفتیم و تو وسط یهو تو منحرف شدی سمت من، من رفتم سمت بابایی. یهو وایسادی برمیگردی میگی مامانی تو چرا منتظر بابایی هستی بیا این طرف(منظور این بود که چرا منو بابایی کنار همیم!!!)چشمک
  • یه بارم بعد افطار رفتیم بستنی بخوریم واسه خودمون قیفی خریدیم برا تو لیوانی. اولین بار بود از وقتی هوا گرم شده بستنی قیفی میدیدی. وقتی بستنی بابایی رسید به نونش ازش گرفتی و یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش کردی و انداختیش زمین گفتی آشغالش بود فک کرده بودی مثل چوب بستنی کیمه! بعد که دیدی من نونو میخورم از شبای بعدش دیگه نمینداختی میگرفتی میخوردی.عینک
  • هر شب قبل خواب حدود نیم تا یه ساعت سخنرانی میکنی و تمام اتفاقات از چند ماه پیش تا همون روزو تعریف میکنی مخصوصا آدم جدید ببینی. بابایی هم که آخر هفته ها میومد کل وقایع هفته رو براش تعریف میکردی!بوس
  • خونه پدرجون منو تو شبا تو یکی از اتاقا میخوابیم که تو بش میگی اتاقم. همش میگی تو اتاقم بخوابم، تو اتاقم بازی کنم و .....زبان
  • خیلی وروجک شدی برا اینکه به خواسته ات برسی منو گول میزنی مثلا! بهم میگی مامانی دوسم داری؟ میگم اره میگی منم دوست دارم بعد میگی خالا فلان چیزو وردارم یا فلان کارو بکنم!تعجب
  • جدیدا خیلی لجباز شدی!  میخوای با گریه و جیغ و داد به خواسته ات برسی!خسته
  • جدیدا چغلی کردن رو هم یاد گرفتی، تا یکی کاری بر خلاف میلت بکنه سریع میای بهم خبر میدی! مثلا میگی بابایی اذیتم میکنه!قه قهه
  • گاهی خیلی آمار آدمارو میگیری هی میپرسی فلانی کجاست؟ منم که گاهی خسته میشم میگم تو جیبم!!! یه بار که همینجور سوال میکردیو منم همه رو جواب میدادم فک کنم دیگه خودت خسته شده بودی از پرسیدن آخرین باری که گفتی فلانی کجاست و منم داشتم توضیح میدادم برگشتی گفتی مامانی تو جیبت نیست؟!!سکوت
  • من بهت همیشه میگم عزیزدلم، تو هم جدیدا بهم میگی مامان دلم!!!راضی
  • علاقه زیادی هم به خوردن ته دیگ داری و با دیدنش، دیگه حاضر نیستی از خود غذا  بخوریخطا.
  • ماشا اله خیلی پر انرژی هستی و همش میخوای بری بیرون و وقتی هم که میری، رضایت نمیدی که برگردیم خونهگریه.
  • خیلی دوست داری دستت رو بگیریم و برات "لی لی حوضک" بخونیم و بعضی وقتها هم خودت کف دست ما رو میگیری و خیلی بامزه حرکت لی لی رو درمیاری و میخونی. فقط گاهی جمله لباساشو میپوشونمو یادت میره و انگشت وسطتو میگیریو میپرسی مامانی این چی میگه؟!!خنده
  • سوال پرسیدنای پشت همت دیگه به صورت جدی شروع شده!درسخوان
  • هر روز شیطونتر از دیروز داری میشی دیگه از در و دیوار میخوای بالا بری!عصبانی
  • شمال که بودیم رژگونه منو ورداشتی با دستت پودرش کردی و همه رو مالیدی به دست و پات!گیج
  • روزا با هم قایم موشک بازی که میکنیم، تو کلا جای ثابتی قایم میشی، وقتیم که چشم میذاری تا 3 تند میشمریو زیرزیرکی نگاه میکنیو مستقیم میای همونجا! هرچی میگم تا 10 بشمار نگاهم نکن گوش نمیدی!

این ماه که خونه نبودیم یه کبوتر اومده رو تراسمون تو گلدون سنبل تخم گذاشته و الان جوجه هاش درومدن!

داری تو لگن عروسکت غذا میخوری مثلاسوال

ارمیا، گیلدا، امیرعلی(عشق گیلدا)سکوت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مهنا
24 تیر 95 16:55
ماهگردت مبارک گیلدا عسلی ماشالله بهت عزیزم دخترباهوش و زرنگ
مامان منیژه
27 تیر 95 12:05
واقعا که حرفهاش مثل حرفهای گندمه
مامان هانیه
29 تیر 95 17:05
ماشاا...به این گل دختر با این شیرین زبونی هاش...