ماه نگار مهد10 +56 ماهگی

سلام به دردونه خونه امون

سیزده دی ماه یه برفی اومد و با محمد ماهان اینا رفتیم برف بازی.

یه اخلاقی که داری تا یه جات یه زخم کوچولو میشه چنان گریه و زاری راه میندازی بیا و ببین انگار که ترکش خوردی. تو عکس پایین نوک مدادت خورده به دستت و یه کم پوستت وراومد یه قشقرقی راه انداختی که مارو مجبور کردی دستتو ببندیم تا ساکت شی.

اینم اولین کارنامه زندگیت از کلاس موسیقی

از مهدت بگم که:

این ماه تو مهد اردوی کلینیک گل و گیاه بردنتون و نفری یه گلدون بنفشه بهتون دادن.

کاردستی این ماهتون

مهارتهایی که بهت یاد دادن:

سوره توحید، حدیث و احسنوا، موجودات زنده و غیر زنده، آشنایی با مفهوم آب و هوا و تغییرات آب و هوایی، آشنایی با مفهوم وسایل نقلیه و انواع و کاربردشان، آشنایی با زندگی زنبور و مورچه، تمرین شماره تماس مهدکودک، نشانی محل سکونت، مفهوم خوشایند و ناخوشایند، آموزش نظم و ترتیب مکانهای شخصی مثل اتاق خواب و کمد، استفاده درست از سطل زباله، نظافت شخصی، آداب خوردن، تشخیص و پوشیدن لباسهای مناسب فصول، احترام به دیگران، ملحق شدن به گروه، رعایت نوبت، آموزش سلام و احوالپرسی،

آشنایی با تلفن و نحوه استفاده از آن، کاربرد شماره 118 و شماره های ضروری، آشنایی با آداب ورود به مکانهای مختلف، کاربردهای تلفن به عنوان ابزار ارتباطی، نامیدن مکانهای منزل و کاربرد هر کدام، آشنایی با مفهوم خانواده

شعرایی که تو مهد یاد گرفتی:

1. مانند دست است هر خانواده هر کس یه انگشت در خانواده بابا در این دست انگشت شست است آن که نخستین انگشت دست است انگشت بعدی یعنی نشانه او مادر ماست خانم خانه انگشت سوم یعنی برادر اینجا نشسته پهلوی مادر پس این یکی کیست انگشت دیگر آری درست است او هست خواهر من هستم آخر انگشت کوچک انگشتها را دیدی تو تک تک ما پنج انگشت هستیم با هم با هم شریکیم در شادی و غم گرچه جداییم ما پنج انگشت هستیم با هم مانند یک مشت

2. هزار تا کار خوب رو من بلدم تو دنیا من میتونم با لیوان آب رو بدم به گلها من بلدم اتاق رو تمیز و زیبا کنم لباسامو از رو بند بردارم و تا کنم سلام کنم بخندم بازی کنم با شادی خدایا ممنونم که اینارو یادم دادی