گیلداگیلدا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
وبلاگ گیلداوبلاگ گیلدا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

دختر بهاری ما

39 ماهگی

خیلی خیلی لجباز و یکدنده شدی و تا حرفتو ب کرسی ننشونی ول کن ماجرا نمیشی همیشه حرفتو گوش نمیکنم اما بعضی وقتها مجبورم از شر غرغرا تن به بعضی کارا بدم. دیگه مهد نمیری یعنی بعد دو هفته مسافرت گفتی دیگه نمیری چند روز نبردمت بعد دو سه روزی با هزار تا ترفند بردمت تا دم مهد خوب بودی اما موقع جدا شدن گریه میکردی وابستگیت بیشتر شده. البته به گفته مربیت تو مهد خوب بودی و میگفت که انقد بیارمت تا عادت کنی اما با یه روانشناس صحبت کردم گفت اگه واجب نیست فعلا نبرش تا بعد اینجوری تو روحیه اش اثر میذاره منم دیگه نبردمت. نمیخوای بری مهد اما هر روز اسم دوستای مهدتو میاریو میگی زنگ بزن بیان خونه امون. غذا خوردنت اصلا تعریفی نداره این ماه بردمت دکتر غ...
20 مرداد 1396

ماه نگار مهد 2 +مسافرت شمال

سلام عشق مامانی دخمل گلی ما احساساتی بود از اولش ولی این روزها خیلی بیشتر احساساتشو بروز میده،همش منو بغل میکنی ومیگی دوست دارم،عاشقتم و میگی من دوست توام و تو دوست بابایی نباش و همش در حال بوسیدن منی. بعد سه ماه رفتیم شمال آخه دختر دایی لیانات به دنیا اومد و من عمه شدم. تو شمال خیلی بهت خوش گذشت اما تقریبا نصف مهد این ماهتو از دست دادی. شعر لی لی حوضکو خیلی دوست داری،از اولین شعرهایی بود که یاد گرفتی. رنگهارو به انگلیسی دارم یواش یواش بهت یاد میدم البته،آبی و سبز و قرمزو یاد گرفتی،چون تو مهدم این سه تارو باهاتون کار کردن. گیلدا تو قطار دریای بابلسر دختردایی لیانا ...
30 تير 1396
1