45 ماهگی + یه خبر خوب
سلام عشق مامانی اول از همه بگم که 8 بهمن 96 تو سه سال و هشت ماه و هجده روزگیت تهران یه برف حسابی اومد ما هم مادر و دختری رفتیم برف بازی و آدم برفی درست کردیم، تموم مدتیم که من داشتم آدم برفی درست میکردم تو داشتی برف پرت میکردی رو سر و کله من 9 بهمن هم تولد بابایی بود و جشن سه نفرمون امسالم مثل پارسال از طرف اداره بابایی به مناسبت 22 بهمن دعوت شدیم تالار. همون عروسک پارسالی اونجا بود و بعد یه سال تو رو شناخت بعد تالارم با همکار بابایی رفتیم پارک جنگلی سرخه حصار تا یه کم بازی کنین اینم تو و دوست جدیدت ثنا جون و اما خبر خوب اینکه این ماه ماشین خریدیم یعنی کشتی مارو انقد گفتی...